تبیان، دستیار زندگی

مقایسه ادیان توحیدى

خداى متعال بر یهودیان به سبب كارهاى ناپسندشان غضب كرده و مسیحیان را به سبب اعتقاد به تثلیث و الوهیت حضرت عیسى مسیح(ع) گمراه شمرده است. همچنین یهودیان و مشركان را بدترین دشمن مسلمانان مى داند، ولى مسیحیان را بهترین دوست مسلمانان معرفى مى كند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مقایسه ادیان توحیدى

نسبت ادیان با یكدیگر

ادیان از دید كلى به دو مجموعه تقسیم مى شوند: توحیدى و غیرتوحیدى. مجموعه ادیان توحیدى (شامل یهودیت، مسیحیت، آیین زردشت و اسلام) به سه اصل توحید، نبوت و معاد قائلند، ولى ادیان غیرتوحیدى هیچ یك از این سه اصل را قبول ندارند: آن ادیان به جاى توحید، از شرك و به جاى نبوت، از حكمت و به جاى معاد، از تناسخ سخن مى گویند. البته توحید مسیحیت با تثلیث و توحید آیین زردشت با ثنویت همراه است و پیروان هر دو دین مى كوشند تثلیث و ثنویت خود را به هر قیمتى با اصل توحید هماهنگ كنند. درجه توفیق آنان در ایجاد این هماهنگى به داورى افراد گوناگون بستگى دارد: برخى از پیروان ادیان توحیدى بى درنگ آن را از ایشان مى پذیرند، ولى برخى دیگر تسلیم تأویل هاى آنان نمى شوند و به پیروى از قرآن مجید (مائده ۱۷، ۷۲ـ۷۳)، تثلیث را كفر مى دانند.
در مجموعه ادیان توحیدى، دینى كه از نظر معارف به اسلام مقدارى شباهت دارد، یهودیت است و اگر مسلمانان از عصر پیامبر گرامى اسلام(ص) تا این زمان بیشترین مشكلات را با یهود داشته اند، بیشتر به رفتارهاى ناهنجار آنان مربوط مى شود و كمتر به اعتقادات ناهنجارشان. البته خداى متعال یهودیان را اولین كافر به قرآن مجید مى داند (بقره ۴۱).
از اینجا است كه برخى از مفسران قرآن هنگام تفسیر «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّآلِّینَ»، «غضب شدگان» را به یهود و «گمراهان» را به نصارا تفسیر كرده اند، با اینكه مى توانستند هر دو صفت را به هر دو گروه مربوط بدانند. این تفكیك براى این است كه سوره حمد امُّ الكتاب یعنى «خلاصه قرآن كریم» است. با مراجعه به متن این كتاب الهى، به آسانى درمى یابیم كه خداى متعال بر یهودیان به سبب كارهاى ناپسندشان غضب كرده و مسیحیان را به سبب اعتقاد به تثلیث و الوهیت حضرت عیسى مسیح(ع) گمراه شمرده است. همچنین یهودیان و مشركان را بدترین دشمن مسلمانان مى داند، ولى مسیحیان را بهترین دوست مسلمانان معرفى مى كند. پس آیه آخر سوره مباركه حمد بر اساس این معارف تفسیر شده است.
قرآن كریم عقاید باطلى را به یهودیان نسبت داده و ایشان را به سبب آن عقاید سرزنش كرده است:
۱) عُزیر پسر خداست;
۲) خدا فقیر است و ما غنى هستیم;
۳) دست خدا بسته است. یهودیان هر سه مورد را انكار مى كنند و به همین علت، مفسران قرآن گفته اند حتماً اینها قول برخى از یهود بوده و خداى متعال، به سبب رضایت بقیه، آنها را به همه ایشان نسبت داده است. به هر حال یهودیان از این سه عقیده باطل (و نیز از دشمنى با جبرئیل كه تلویحاً به آنان نسبت داده شده است) تبرى مى جویند و همین تبرى براى مفسران قرآن كافى بوده است.
از سوى دیگر، قرآن كریم عقاید باطلى را به مسیحیان نسبت داده و ایشان را به سبب آن عقاید سرزنش كرده است:
۱) مسیح پسر خداست;
۲) خدا همان مسیح پسر مریم است;
۳) خدا یكى از سه تاست. مسیحیان هر سه مورد را كاملا قبول دارند و بر آنها اصرار مىورزند (ایشان فقط نسبت الوهیت به حضرت مریم(ع) را انكار مى كنند).
یهودیت علاوه بر سه اصل توحید، نبوت و معاد در برخى از احكام نیز به اسلام نزدیك است و حتى نام هاى برخى از فرشتگان مانند جبرئیل و میكائیل به عبرى در قرآن كریم آمده است. همچنین آن كتاب الهى به مشركان گوشزد مى كند كه هماهنگى معارف قرآن با دانسته هاى علماى بنى اسرائیل نشانه صحت آن است.
یادآورى این نكته نیز ضرورى است كه ما مسلمانان باید براى تفسیر برخى از آیات قرآن كریم، از اعتقادات حق و باطل بنى اسرائیل آگاه باشیم; زیرا آن كتاب الهى ۱۳۶ بار به نام حضرت موسى(ع) و بارها به قضایاى مختلف بنى اسرائیل اشاره كرده است.

خاتمیت یا بشارت به دین بعدى

یهودیت، مسیحیت و اسلام كه ادیان ابراهیمى (Abrahamic Religions) و ادیان وحیانى (Revealed Religions)نامیده مى شوند، یادگار انبیاى الهى(ع) هستند. این ادیان (اولا) حقانیت خود را به ادیان قبلى مستند مى كنند و بشارت ظهور خود را در آنها مى جویند و (ثانیاً) به خاتمیت خود معتقدند و ادیان بعدى را رد مى كنند، به این شرح:
اولا یهودیت خود را تحقق وعده خداى متعال به حضرت ابراهیم(ع) مى داند و مسیحیت با طرح نظریه جانشینى(supersession) خودرا وارث آنوعده مى داند ومى كوشد بشارت به ظهور حضرت عیسى(ع) و عهد جدید را در عهد عتیق پیدا كند. اسلام نیز به انبیاى بنى اسرائیل و كتاب هاى آسمانى پیشین توجه دارد و صریحاً اعلام مى كند كه بشارت ظهور پیامبر عالى قدر اسلام در تورات و انجیل یافت مى شود (اعراف ۱۵۷).
ثانیاً یهودیت منكر نسخ است و مسیحیت پس از عهد جدید، منتظر پیمان جدیدترى نیست. خاتمیت اسلام نیز در قرآن مجید (احزاب ۴۰) و احادیث فراوان آمده است و همه مسلمانان آن را از ضروریات اسلام مى دانند.
موعودى نیز كه در هر یك از ادیان یادشده مطرح است، براى تأیید همان دین مى آید، نه این كه آن دین را نسخ كند و دین تازه اى بیاورد.
اعتقاد به خاتمیت راه را بر شرایع تازه مى بندد. ادیان بعدى براى گشودن این راه، با تأویل عباراتى از كتاب هاى قبلى، مژده ظهور دین خود را در آنها مى جویند. بر این اساس، مسیحیان براى یافتن مژده به حضرت عیسى مسیح(ع)، با تأویل عباراتى از عهد عتیق و مسلمانان براى یافتن مژده به حضرت رسول اكرم(ص)، با تأویل عباراتى از عهد عتیق و عهد جدید، مژده هاى مطلوب خود را در آن كتاب ها مى یابند.
البته یافتن اسم و خصوصیات دقیق فرد مطلوب به شكل یك آرزو باقى مى ماند و مژده ها به اسم هاى نامأنوسى تعلق مى گیرد: مثلا مسیحیان (رك: متى ۱:۲۳) با مراجعه به عهد عتیق، مژده به تولد عِمّانوئیل (اشعیا ۷:۱۴) را مى یابند و مسلمانان با مراجعه به عهد عتیق، مژده به آمدن شیلو (پیدایش ۴۹:۱۰) و با مراجعه به عهد جدید، مژده به فرستاده شدن فارَقلیط (یوحنّا ۱۴:۱۶ و...) را به دست مى آورند. مدعیان بعدى نیز چنین رفتارى را با عهد عتیق، عهد جدید و قرآن مجید دارند. در این فرایند، كتب مقدس امت هاى دیگر بدون توجه به تفسیر و تأویل خودشان، تفسیر و تأویل مى شود.
پیروان این ادیان به پایان یافتن مدت ادیان قبلى و مجعول بودن ادیان بعدى معتقدند و بر این اساس، نجات را به خود اختصاص مى دهند. در این میان، یهودیت یك دین قومى است و تبلیغ ندارد. بیشتر یهودیان مردم جهان را به صهیونیسم دعوت مى كنند. از سوى دیگر، در مسیحیت و اسلام تبلیغ وجود دارد. تبلیغ مسیحى را تبشیر و تبلیغ اسلامى را دعوت مى نامند.
همچنین باید توجه داشت كه اطلاق نبى و رسول در یهودیت و مسیحیت به مروجان قدیم آن ادیان (مانند «دانیال نبى» و «پولس رسول») به آوردن دین تازه دلالت نمى كند.

 حقانیت

با در نظر گرفتن تنوع ادیان، در مورد حقانیت ادیان ۳ دیدگاه معروف وجود دارد:
۱. دیدگاه انبیاى الهى(ع) و كتاب هاى آسمانى مبنى بر حقانیت دین خود و بطلان سایر ادیان. این دیدگاه حقانیت سلسله اى از ادیان پیشین را براى عصر خودشان مى پذیرد; همچنین ممكن است براى كسانى كه به پیروى از آن ادیان ادامه مى دهند، امتیازاتى قائل شود، ولى حقانیت را در زمان حاضر منحصر به دین خود مى داند.
۲. دیدگاه جمع كثیرى از عرفا و صوفیه مبنى بر حقانیت همه ادیان و اینكه همه آنها راه نجات هستند. جمعى از متفكران عصر ما به این دیدگاه لباسى نو پوشانده و آن را ترویج كرده اند. برخى هم با اعتقاد جازم به حقانیت دین خود، حقانیت ادیان دیگر را در محدوده مشتركات آنها با دین خودى پذیرفته اند كه بهتر است این گرایش را از شاخه هاى دیدگاه نخست بدانیم.
۳. دیدگاه ملحدان، شكاكان و دِئیست ها مبنى بر بطلان همه ادیان به موجب انكار اصل ماوراى طبیعت، یا اعتقاد به عدم امكان برقرارى ارتباط با آن.

سقوط انسان و آموزه نجات

دغدغه اصلى ادیان به سقوط انسان و نجات وى مربوط مى شود. شناخت حق و باطل راه نجات را مى گشاید و به همین علت، ادیان فهرست هایى از اعتقادات حق (و باطل) را در اختیار پیروان قرار مى دهند تا ایشان باورهاى خود را بر اساس آنها تنظیم كنند. علم كلامِ ادیان از اینجا پدید مى آید.
آنچه گفته شد، در خود ادیان بود، اما «علم ادیان» به حقانیت یا بطلان هیچ یك از اعتقادات دینى كارى ندارد و مى كوشد به گزارش دادن از آن اعتقادات بسنده كند. ادیان مختلف ازسقوط انسان (the fall of man)ونیاز وى به نجات سخن گفته اند. خداى متعال نیز در سوره عصر انسان را در زیانكارى دانسته و در سوره تین از تحول وى به پست ترین پست ها به روشنى سخن گفته و نجات او را با ایمان و عمل صالح ممكن شمرده است.
با مطرح شدن اومانیسم در عصر جدید، سقوط انسان اهمیت پیشین خود را از دست داده و توجه ادیان گوناگون به جوانب دیگر وضع انسانى جلب شده است. یهودیت و مسیحیت بر آفرینش انسان به صورت خدا (پیدایش ۱:۲۷) و مسلمانان بر مقام خلیفة اللهى و كرامت انسان تأكید مى كنند.
هر دینى با دلیل هاى عقلى و نقلى نجات را مخصوص خود مى داند و در موارد ضرورت، براى به دست آوردن دل مردم، از این انحصارگرایى فاصله مى گیرد. مسیحیان پیوسته مى گفته اند: «بیرون كلیسا هیچ نجاتى نیست» و از زبان پطرس نقل شده است كه در باره حضرت مسیح(ع) گفت: «در هیچ كس غیر از او نجات نیست; زیرا كه اسمى دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده كه بدان باید ما نجات یابیم» (اعمال ۴:۱۲).
پس ما مسلمانان نیز باید یقین داشته باشیم كه رستگارى اخروى مخصوص دین مبین اسلام است: «وَ مَن یَبْتَغِ غَیْرَ الاِْسْلاَمِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ.» (آل عمران ۸۵).

تهذیب

همه ادیان از مردم زندگى اخلاقى مى خواهند و دستورهاى آنها به نحوى براى اصلاح بشر مقرر شده است. مردم نیز با رعایت آن دستورها در این دنیا به مقدارى تهذیب دست مى یابند. درست است كه انسان ها بر اثر فریب شیطان، تقریباً براى هر حیوانى (از سوسك تا فیل) نوعى الوهیت قائل شده و آنها را پرستیده اند، ولى حیات دینى از مقدارى اخلاق برخوردار بوده و اكنون نیز چنین است.
حضرت امام رضا(ع) از حضرت امام سجاد(ع) روایت كرده است كه زن عزیز مصر هنگامى كه حضرت یوسف(ع) را وسوسه مى كرد، پارچه اى را برداشت و روى بتى كه در خانه داشت، كشید. هنگامى كه حضرت یوسف(ع) علت این كار را پرسید، وى پاسخ داد: براى اینكه از این بت حیا مى كنم و مى خواهم ما را نبیند. آن حضرت گفت: چگونه تو از بتى كه درك و شعور ندارد حیا مى كنى، ولى من از خالق و معلم انسان ها حیا نكنم؟
اعتراف به گناه نزد كشیش در مسیحیت ارتدكس و كاتولیك نیز به منظور كاهش گناه در جامعه مقرر شده است و همه آنان حتى كشیشان و اسقفان و پاپ آیین اعتراف را مكرر به جا مى آورند. اعتراف به گناه در اسلام، یهودیت و مسیحیتِ پروتستان جایز نیست. در این ادیان، گناه را باید با خود خدا در میان گذاشت و استغفار كرد.
همه ادیان دنیا را حقیر و تاریك معرفى كرده اند. ادیان مردم را به درجاتى از ترك دنیا دعوت مى كنند و رهبانیت در همه ادیان یافت مى شود. اصل اسلام رهبانیت ندارد، ولى برخى مسلمانان از قدیم ترین روزگار به رهبانیت روى آورده اند و امامان معصوم و علماى دین آنان را از این امر نهى كرده اند.
معروف است كه مسیحیت شریعت ندارد. بدیهى است كه مسیحیت و هیچ دین دیگر گناه هاى اخلاقىِ قتل نفس، دزدى، زنا، دروغ، غیبت، تهمت و مانند اینها را مجاز نمى دانند و نسبت به آنها بسیار حساس هستند. آرى، احكام تعبدى، مانند حرمت گوشت خوك در مسیحیت و برخى از ادیان دیگر جایى ندارند.
فداشدن مسیح براى گناهان بشر نیز مجوز گناه كردن نیست، همان طور كه عفو و رحمت خدا و شفاعت اولیاى خدا در اسلام راه گناه را نمى گشاید.
همین پرهیز از گناهان اخلاقى جمعى از مسیحیان را به گونه اى اعجاب آور مهذب كرده است. شهید والامقام مطهرى(ره) در یك سخنرانى مربوط به اواخر عمر پربركت وى كه بعداً تحت عنوان حق و باطل تنظیم و منتشر شده، با تأكید فراوان و از صمیم قلب، مسیحیان و كشیشان مسیحى را متقى و مستحق بهشت دانسته و گفته است:
شما اگر به همین مسیحیت تحریف شده نگاه كنید و بروید در دهات و شهرها، آیا هر كشیشى را كه مى بینید، آدم فاسد و كثیفى است؟ والله میان همین ها صدى هفتاد هشتادشان مردمى هستند با یك احساس ایمانى و تقوا و خلوص كه به نام مسیح و مریم چقدر راستى و تقوا و پاكى به مردم داده اند، تقصیرى هم ندارند; آنها به بهشت مى روند، كشیش آنها هم به بهشت مى رود. پس حساب روحانیت حاكم فاسد مسیحى و پاپ ها را باید از اكثریت مبلغین و پیروان مسیح جدا كرد.

تغییر آیین و تبلیغ

بیشتر ادیان نوكیش مى پذیرند، ولى ادیانى هم وجود دارند كه اگر كسى طالب ورود به آنها باشد، اهل آن دین وى را به رسمیت نمى شناسند، مانند دروز لبنان و صابیان ایران و عراق. از نظر این ادیان، كسانى كه شایستگى ورود به آن دین را داشته اند، از طریق تولد در خانواده اى كه آن دین را داشته است، به آن دست مى یابند.
ادیانى كه نوكیش مى پذیرند، معمولا تبلیغ دارند. ادیانى هم هستند كه تبلیغ ندارند، ولى اگر كسى وارد آن دین شود، وى را مى پذیرند، مانند یهودیت.
مسیحیت از آغاز تا كنون دینى شدیداً تبلیغى بوده است. مبلغان این آیین به سراسر جهان رفته و كامیابى هایى به دست آورده اند. آنان در آموختن زبان هاى اقوام مختلف و ترجمه كتاب مقدس و تهیه جزوات تبلیغى رنگارنگ بسیار كوشا هستند. دولت هاى استعمارى نیز پیوسته از این فعالیت هاى تبلیغى حمایت كرده اند.
بیشترمبلغانِ مسیحى پروتستان هستند. آنان ازطریق تأسیس بیمارستان وسوادآموزى وبرگزارى مراكز تفریحى مردم را به مسیحیت دعوت مى كنند. برنامه هاى رادیو ـ تلویزیونى جذاب نیز به خدمت گرفته مى شود.

 دین قدرت خدا، دین محبت خدا، دین رحمت خدا

مسیحیان مى پذیرند كه تا هنگام ظهور حضرت عیسى(ع) در ۲۰۰۰ سال پیش، یهودیت زیر نظر خدا بود، ولى مى گویند كه پس از آن، فیض الهى به مسیحیت تعلق گرفته است. گاهى هم گفته مى شود كه یهودیت دین قدرت خدا، مسیحیت دین محبت خدا و اسلام دین رحمت خدا است.
یهودیت دین قدرت خداست، زیرا خداوند در مناسبت هاى مختلف به نفع این قوم عمل كرده است، مثلا هنگامى كه آنان در مصر زیر فشار فرعون و فرعونیان بودند، آنان را از دریاى سرخ عبور داد و فرعونیان را غرق كرد. پس از آن هم در صحراى سینا نعمت هاى خود را براى ایشان فرستاد.
مسیحیت دین محبت خداست، زیرا خداوند از روى محبت، به عقیده مسیحیان، بر بشر جلوه گر شد. باید توجه داشت كه مسیحیان معمولا به جاى «محبت بشر به خدا» از «محبت خدا به بشر» سخن مى گویند و در شعر و ادب عرفانى مسیحیت، خدا عاشق است و انسان معشوق.
اسلام دین رحمت خداست، زیرا خداوند رسول اكرم(ص) را فرستاد تا به مردم جهان رحمت كرده باشد (انبیا ۱۰۷).
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .